ابن‌خلدون در بن‌بست‌های ایرانی و اسلامی

چرا ابن خلدون در ایران معاصر مهم شده است؟ این پرسشی است که پاسخ بدان بخشی از مسایل مطرح در سپهر اندیشه‌ی ایرانیِ معاصر را روشن می‌سازد. در سپهر اندیشه‌ی ایرانیِ معاصر، دو پروژه‌ی فکری-اجتماعی کلان و عمده دیده می‌شود: یکی پروژه‌ی تجدّد و دیگری پروژه‌ی اسلامی‌سازی. اوّلی به‌دنبال ساختن ایران مدرن است؛ ایرانی که بر طراز جوامع مدرن ساخته شود. دومی به‌دنبال ساختن ایرانی اسلامی است؛ ایرانی که بر طراز دین اسلام ساخته شود و از مدینه‌النّبی الگو بگیرد. در حال حاضر، پروژه‌ی فکریِ عمده‌ی دیگری نمی‌شناسم. البتّه، در ذیل هر یک از این پروژه‌های فکری-اجتماعی، زیر پروژه‌هایی وجود دارد که نسبت به هم مواضعی واگرایانه یا حتّا تقابلی دارند. با این حال، تقابل آن‌ها لزوماً مانع از اشتراکات بنیادی‌شان نیست و نباید از این تقابل‌ها و واگرایی‌ها، استنباط نادرستی داشت و بنیادهای مشترک‌شان را نادیده گرفت. پروژه‌ی فکری-اجتماعی تجدّد در ذیل گفتمان مدرنیته به بحث در باب جامعه‌ی ایران و مسائل آن می‌پردازد و پروژه‌ی فکری-اجتماعیِ اسلامی‌سازی در ذیل گفتمان سنّت، مسائل جامعه‌‌ی ایران را نظریه‌پردازی و مفهوم‌پردازی می‌کند. وقتی آرای صاحب‌نظران معاصر ایرانی را در مورد ابن خلدون و اندیشه‌های وی مورد توجّه قرار می‌دهیم، درمی‌یابیم که آنان هر یک با توجّه به نگرشی که درباره‌ی وضعیت کنونی خود و جامعه‌ی خویش دارند، به سراغ ابن خلدون و بحث از اندیشه‌های وی رفته‌اند. این کتاب به نقد دیدگاه صاحب‌نظران معاصر ایرانی در باره‌ی ابن خلدون می‌پردازد و ابن خلدون را متفکری اجتماعی معرفی می‌کند نه جامعه‌شناس.

cover-template-copy55